برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
فصل تابستان است . دریا صاف و آرام است . صدف های ریز و درشت ، کنار دریا پراکنده هستند. صادق و خانواده اش به ساری آمده اند . متن روان خوانی و املا نشانه "ذ"متن روان خوانی و املا نشانه "ص"
آن ها در اصفهان زندگی می کنند .
صادق کنار دریا نشسته و به صدای موج دریا گوش می دهد .
برادرش صابر لباس مخصوص شنا می پوشد و به دریا می رود . خواهرش، صدفهای صورتی را بر می دارد و در صندوق می ریزد. آن ها دست و صورت خود را با آب و صابون تمیز می شویند
صف - قصہ مخصوص -
شصت - صد - صندوق
روز گذشته هوا خیلی خوب و دلپذیر بود .
آذر ذره بین خود را برداشت و در کیفش گذاشت .
آذر و خانواده اش از خیابان گذشتند و به پارک رفتند . مادر آش خوش مزه و لذیزی پخت پدر هم برای آنان ذرت خرید . آن ها از خوردن آش و ذرت لذت بردند . پس از شنیدن صدای اذان آن ها در پارک نماز خواندند . آذر سنگها برگها و چیزهای دیگر را با ذره بین نگاه کرد. ذره بین چیزهای کوچک را بزرگ نشان می دهد.
می گذرد - می گذارد - گذشت گذاشت - اذیت